مقدمه:
« مسئله انتظار هم كه جزء لاينفك مسئله مهدويت است، از آن كليد واژههاى اصلى فهم دين و حركت اساسى و عمومى و اجتماعى امت اسلامى به سمت اهداف والاى اسلام است؛ انتظار؛ انتظار يعنى ترغب، يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن؛ اين معناى انتظار است. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است....
اين انتظار، تكليف بر دوش انسان ميگذارد. وقتى انسان يقين دارد كه يك چنين آيندهاى هست؛ همچنانى كه در آيات قرآن هست: « و لقد كتبنا فى الزّبور من بعد الذّكر انّ الارض يرثها عبادى الصّالحون.[1] انّ فى هذا لبلغا لقوم عابدين»[2] - مردمانى كه اهل عبوديت خدا هستند، مي فهمند - بايد خود را آماده كنند، بايد منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمه اش آماده سازى خود هست. بدانيم كه يك حادثه بزرگ واقع خواهد شد و هميشه منتظر باشيد.
هيچ وقت نمي شود گفت كه حالا سالها يا مدتها ماندهاست كه اين اتفاق بيفتد، هيچ وقت هم نميشود گفت كه اين حادثه نزديك است و در همين نزديكى اتفاق خواهد افتاد. هميشه بايد مترصد بود، هميشه بايد منتظر بود.
لازمه انتظار...
انتظار ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن هيئت و خُلقى نزديك كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت متوقّع است. اين لازمه انتظار است. وقتى بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحيد باشد، اخلاص باشد، عبوديت خدا باشد - يك چنين دورانى قرار است باشد - ما كه منتظر هستيم، بايد خودمان را به اين امور نزديك كنيم، خودمان را با عدل آشنا كنيم، آماده عدل كنيم، آماده پذيرش حق كنيم. انتظار يك چنين حالتى را به وجود مىآورد.
يكى از خصوصياتى كه در حقيقتِ انتظار گنجانده شدهاست، اين است كه انسان به وضع موجود، به اندازه پيشرفتى كه امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روز به روز اين پيشرفت را، اين تحقق حقايق و خصال معنوى و الهى را در خود، در جامعه بيشتر كند. اينها لوازم انتظار است.
پر هیز از کار غیر عالمانه و غیر مستند در مسئله انتظار و...
از كارِ عالمانه و همراه با دقت در مسئله انتظار و مسئله دوران ظهور نبايد غفلت كرد. و از كارِ عاميانه و جاهلانه بشدت بايد پرهيز كرد. از جمله چيزهائى كه ميتواند يك خطر بزرگ باشد، كارهاى عاميانه و جاهلانه و دور از معرفت و غير متكى به سند و مدرك در مسئله مربوط به امام زمان (عجّلاللَّه تعالى فرجه الشّريف) است، كه همين زمينه را براى مدعيان دروغين فراهم ميكند. كارهاى غيرعالمانه، غيرمستند، غير متكى به منابع و مدارك معتبر، صرف تخيلات و توهمات؛ اينجور كارى مردم را از حالت انتظار حقيقى دور ميكند، زمينه را براى مدعيان دروغگو و دجال فراهم ميكند؛ از اين بايستى بشدت پرهيز كرد.
در طول تاريخ مدعيانى بودند؛ بعضى از مدعيان هم همين چيزى كه حالا اشاره كردند، يك علامتى را بر خودشان يا بر يك كسى تطبيق كردند؛ همهى اينها غلط است. بعضى از اين چيزهائى كه راجع به علائم ظهور هست، قطعى نيست؛ چيزهائى است كه در روايات معتبرِ قابل استناد هم نيامدهاست؛ روايات ضعيف است، نميشود به آنها استناد كرد. آن مواردى هم كه قابل استناد هست، اينجور نيست كه بشود راحت تطبيق كرد... اينها غلط است، اينها كارهاى منحرفكنندهاست، كارهاى غلط انداز است. وقتى انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقيقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسيله گمراهى اذهان مردم فراهم خواهد شد.
لذا از كارِ عوامانه، از تسليم شدن در مقابل شايعات عاميانه بايستى بشدت پرهيز كرد. كارِ عالمانه، قوى، متكى به مدرك و سند، كه البته كار اهل فنِ اين كار است، اين هم كار هر كسى نيست، بايد اهل فن باشد، اهل حديث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفكر فلسفى باشد؛ بداند، حقايقى را بشناسد، آن وقت ميتواند در اين زمينه وارد ميدان شود و كار تحقيقاتى انجام دهد.
نتیجه:
اين بخش از كار را هرچه ممكن است، بيشتر بايد جدى گرفت تا انشاءاللَّه راه براى مردم باز شود؛ هرچه دلها با مقولهى مهدويت آشنا شود و انس پيدا كند و حضور آن بزرگوار براى ما، ما مردمى كه در دوران غيبت هستيم، محسوستر شود و بيشتر حس كنيم و رابطه بيشتر داشته باشيم، اين براى دنياى ما و براى پيشرفت ما به سمت آن اهداف بهتر خواهد بود.
پینوشتها:
[1]. الانبیاء(21) آیه 105.
[2]. پیشین، 106.