مقدمه:
در قرآن کريم براي معرفي افراد از شیوههاي مختلفي استفاده شده است که یکی از این روشها معرفی افراد با صفات و ویژگیهای آنها است. زیرا؛ تنها راه بيان حقايق، تصريح به اسم و رسم آنها نیست؛ بلكه در بسياري از موارد، با بيان ويژگيهاي يك حقيقت، البته به صورتي آشكار و روشن، ميتوان حقيقتي را رساتر به ديگران معرفي كرد. قرآن كريم، در مسأله امامت و ولايت و نيز مهدويّت و حكومت عدل جهاني، از اين شيوه بهره گرفته است. متن حاضر به این امر پرداخته است.
شیوههای معرفی افراد درقرآن کریم
خداوند، در قرآن کريم براي معرفي افراد از روش هاي مختلفي استفاده کردهاست؛ براي نمونه:
الف) معرفي به نام: (ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبيين و کان الله بکل شيء عليماً)؛[1]
«محمد (صلي الله عليه و آله) پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست؛ ولي رسول خدا و ختم كننده آخرين پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است».
ب) معرفي با عدد: (و لقد أخذ الله ميثاق بني إسرائيل و بعثنا منهم اثني عشر نقيبآ)؛[2]
«خدا از بني اسرائيل پيمان گرفت و از آنها، دوازده نقيب (سرپرست) برانگيختيم».
ج) معرفي با صفت: (الذين يتّبعون الرسول النبيّ الأمّي الذي يجدونه مکتوباً عندهم في التوراه و الإنجيل يأمرهم بالمعروف و يَنْههُمْ عن المنکر و يحلّ لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث و يضع عنهم إصرهم و الأغلال التي کانت عليهم…)؛[3]
«همانا كه از فرستاده (خدا) پيامبر امّي پيروي كنيد؛ پيامبري كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است مي يابند: آن ها را به معروف دستور مي دهد و از منكر باز ميدارد؛ اشياء پاكيزه را براي آنها حلال ميشمرد و ناپاكيها را تحريم ميكند؛ و بارهاي سنگين و زنجيرهايي را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمي دارد… .».
بنابراين، غير از وجود مقدس امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) موارد فراوان ديگري هست كه در قرآن به صراحت از آن ها سخن به ميان نيامده است.
اين كه نام پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) با صراحت در تورات آمده است، دليل بر اين نيست كه بايد نام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم در قرآن با صراحت بيايد؛ چون، ممكن است همان گونه كه آن جا مصلحت ذكر صريح بود، اين جا مصلحت در عدم صراحت به نام امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشد، اگر چه با تصريح نام نيز مشكل حق ستيزان حل نميشود؛ چنان كه بشارت پيامبر در تورات و انجيل آمد؛ ولي بسياري از اهل كتاب ايمان نياوردند. مخالفت بني اسراييل با پيامبر زمان خود درباره فرماندهي طالوت[4] دليل ديگري است بر اين که ذکر نام همه جا و هميشه اختلاف را از بين نمي برد. بني اسراييل در مخالفتي آشکار با پيامبرشان ـ با اين که نام فرمانده به صراحت گفته شده بود ـ گفتند: (أنّي يکون له الملک علينا و نحن أحقّ بالملک منه و لم يؤت سعة من المال)؛[5]
«چگونه او فرمانرواي ما باشد، با اين كه ما براي فرمانروايي از او سزاوارتريم و به او مال گسترده اي هم داده نشده است».
بزرگان گفته اند اگر نام امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا ساير امامان، با صراحت در قرآن ذكر مي شد، انگيزه مخالفان براي تحريف قرآن، فراوان مي شد و اين سند جاويد الهي، در خطر تحريف قرار مي گرفت.
به علاوه راين گونه نيست كه تنها راه بيان حقايق ، تصريح به اسم و رسم آنها باشد؛ بلكه در بسياري از موارد، با بيان ويژگيهاي يك حقيقت، البته به صورتي آشكار و روشن، ميتوان حقيقتي را به ديگران معرفي كرد. قرآن كريم، در مسأله امامت و ولايت و نيز مهدويّت و حكومت عدل جهاني، از اين شيوه بهره گرفته است. در آيات متعدد، ولايت پس از پيامبر (مائده/55) و حكومت جهاني مهدوي (نور/55) را در قالب بيان ويژگيها و صفات، بيان كرده است.
مفسران قرآن، با استفاده از روايات پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) بيش از 250 آيه از قرآن را درباره امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و حكومت جهاني او و ياوران صالح او آورده اند. در اين باره، كتاب هاي مستقلي هم نوشته شده است، مانند سيماي امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در قرآن، ترجمه حائري قزويني و بعضي از آن آيات عبارت است از :
(و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون ان في هذا لبلاغا لقوم عابدين)؛ «به تحقيق در زبور، از پس تورات نوشتيم كه مسلماً، زمين را بندگان صالح من، به ارث خواهند برد. به يقين، در اين سخن، پيام رسايي است براي قومي كه بندگان خدايند».[6[
(وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشركون بي شيئا و مَن كفر بعد ذلك فأولئك هم الفاسقون)؛
«خداوند، كساني از شما را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وعده فرمود كه آنان را قطعاً در زمين به خلافت خواهد گمارد؛ همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً برايشان دينشان را مستقر خواهد کرد؛ ديني كه آن را براي شان پذيرفت و آنان را از پس خوفشان به حالت امنيت ، دگرگون مي كند؛ آن چنان كه مرا عبادت مي كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس بعد از آن كفر ورزد، قطعاً آنان فاسقند».[7[
و نكته آخر اين كه قرآن كريم، در جايگاه قانون اساسي اسلام، در بسياري از موارد، كليات مسائل اسلامي را مطرح كرده است و بيان بسياري از حقايق را به پيامبر و جانشينان او واگذار كرده است و صريحاً، پيامبر را مبيّن و مفسّر قرآن معرفي كرده است:
(و انزلنا اليك الذكر لتبين الناس ما نزل اليهم)؛ قرآن را بر تو نازل كرديم، تا آنچه را بر مردم نازل شده است، براي آنان بيان كني.[8[
نکته لطيف اين که خداوند از کلمه تبيين استفاده کرده است که به معناي توضيح و تفسير است، نه از الفاظي مانند قرائت و تلاوت که به معناي خواندن است، بنابراين به جاست در كنار قرآن، به پيامبر اكرم و رواياتي كه به صراحت در مورد حضرت مهدي پرداخته اند، مراجعه نماييم.
نتیجه:
بر اساس آن چه مورد بحث قرار گرفت، اگر نام حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در قرآن کریم نيست، ولى صفات و ویژگی های حكومت او در قرآن بیان شده است. بدین جهت است که، اصولاً قرآن در معرفى افراد، مصالح عالى را در نظر مى گيرد. گاهى مصالح ايجاب مى كند كه افراد را با نام معرّفى كند و گاهى مصالح ايجاب مى كند كه تنها به صفات و ویژگیهای افراد بپردازد.
پینوشتها:
[1]. احزاب/40.
[2]. مائده/ 12.
[3]. اعراف/ 157.
[4]. بقره/ 246-267.
[5]. بقره/ 247.
[6]. انبيا/ 105و 106.
[7]. نور/ 55.
[8]. نحل/ 44.