logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
حاضرين به غايبين برسانند، پدران به فرزندان

مقدمه:

بعضي چيزها ارزش و تأثيرشان زياد نيست، براي همين هم ماندگاري، يا به تعبير ديگر، تاريخ مصرف كوتاهي دارند. گاهي هم ماندگاري يك چيز به اين دليل كوتاه است كه به گروهي خاص يا دوره‌اي محدود، اختصاص دارد. اما در مقابل، بعضي چيزها براي همه‌اند، در همه دوره‌ها، براي همه زمان‌ها و مكان‌ها؛ پس به همين نسبت باقي و پايدار و ماندگارند. اصلا دستور داده شده كه حفظ شوند، نگهداري و مراقبت گردند.

غدیر خم و معرفی سلسله‌ی امامت...

اتفاق بزرگي كه در سال دهم هجري در منطقه غدير خم افتاد، برخلاف آنچه كه بعضي گمان مي‌كنند، تنها مربوط به مخاطبان آن روز نبود. درست است كه مربوط به ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) بود نه فقط دوستي با ايشان، و درست است كه اعتقاد به ولايت ايشان براي همه مسلمانان تا روز قيامت، لازمه ايمانشان است و از اين جهت هم محدود به آن گروهي كه معاصر با ايشان بودند، نبود. اما بايد توجه كنيم كه مسأله، فقط طرح ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نبوده است، بلكه معرفي سلسله امامت و مجموعه جانشينان رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه دو ماه و ده روز بعد، رحلت مي‌فرمودند و اسلامي كه براي رشد و نموش از هيچ كوشش و مجاهدتي دريغ نكردند را به امانت مي‌گذاردند و مي‌رفتند. اسلامي كه دامنه حيات و ماندگاريش تا قيامت ادامه پيدا مي‌كند و بايد براي حفظ و ترقي‌اش، فكري اساسي و بنيادين و صددرصدي مي‌شد تا از گزند انحرافات و تحريفات داخلي و يا دشمني‌ها و تهديدهاي خارجي محافظت شود.

عيد غدير خم، روز سرنوشت ساز تاريخ اسلام تا هنگامه قيامت بود. روز معرفي سلسله‌هادياني كه نگاهداران و نگاهبانان پيام جاويد پروردگارند و براي اين مهم، كاملاً آماده و سزاوارند. روز نااميدي طمع كاراني كه به اميد روزهاي پس از رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) نشسته بودند[1] و روز تعيين مصاديق رهبران امت.

سراسر خطبه غدير مملو از اين حقيقت است. حضرت پس از هر چند جمله اي كه مي‌فرمودند، اين نكته را گوشزد مي‌شدند. مثلاً فرمودند: «فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ وَلِيُّكُمْ وَ إِلَهُكُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُكُمْ مُحَمَّدٌ وَلِيُّكُمْ وَ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَكُمْ ثُمَّ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ اللهِ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِي ذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ اللهَ عَزَّ اسْمُهُ وَ رَسُولُه‏»؛[2] پس همانا خداي عزيز و جليل ولي و پروردگارتان است و پس از او پيامبرتان محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) ولي شماست كه در مقابل شما به پاخاسته و به شما خطاب مي‌كند. سپس بعد از من علي (عليه السلام) ولي شما و امامتان به امر خدا و پروردگارتان خواهد بود و امامت در نسل من از فرزندان علي (عليه السلام) است تا روزي كه خداي عزيز و رسولش را ملاقات كنيد و: «نَبِيُّكُمْ خَيْرُ نَبِيٍّ وَ وَصِيُّكُمْ خَيْرُ وَصِيٍّ وَ بَنُوهُ خَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ مَعَاشِرَ النَّاسِ ذُرِّيَّةُ كُلِّ نَبِيٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّيَّتِي مِنْ صُلْبِ عَلِي»؛‏[3] پيامبرتان بهترين پيامبر و وصيتان بهترين وصي و فرزندانش بهترين اوصيا هستند. اي مردم! ذريه هر پيامبري از صلب و فرزندان اوست و ذريه من از فرزندان علي است. «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛[4] اي مردم! همانا من تا روز قيامت امامت و وراثت را در نسل و فرزندانم به جا گذاشتم.

در چندين مورد نيز به صراحت از حضرت مهدي اسم برده شده است مثلاً آمده است: «مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِي عَلِيٍّ ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الَّذِي يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا؛[5] مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا وَ إِنِّي مُنْذِرٌ وَ عَلِيٌّ هَادٍ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ وَصِيِّي أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِين‏». [6]

و دوباره و دوباره در قالب جملات گوناگون تا پايان خطبه، اين مطلب تكرار و تكرار مي‌شود.

پس اين فرمايشات و فرامين، فقط براي مخاطبان آن روز نبود فقط تكليف آنان را معين نمي‌كرد كه بدانند بعد از رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به چه كسي مراجعه كنند؛ بلكه براي هر مكلف معتقدي، براي هر جوياي حقي، براي هر مدعي پيروي از پيامبر، پيام داشت و تعيين كننده بود.

در چنين فضايي بايد اين پيام ماندگار بماند. بايد به گوش همگان برسد. فرداي قيامت كسي نگويد نبوديم و به گوشمان هم نرسيد. بايد راه حق نمايانده شود تا آدمي بتواند آن را انتخاب كند. از همين جهت، همانطور كه پيامبر گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز غدير بسيار دقت داشتند تا پيام و كلامشان به گوش همه حضار برسد ـ و لذا تمام جزئيات برگزاري آن مراسم با شكوه را در آن منطقه، در آن روز و ساعت و با آن شرائط خاص، قدم به قدم و به بهترين شكل تنظيم نمودند ـ و نيز همانگونه كه در لابلاي خطبه و فرمايشاتشان، جملاتي هست كه نشان مي‌دهد حضرت مي‌خواسته اند صدا به همه برسد و توجه داشته اند كه مبادا كلامشان براي كسي يا بخشي از جمعيت، مبهم و غير واضح باشد، به خوبي به اين نكته هم دقت داشته اند كه ديگراني كه در آن زمان و در آن جمعيت با شكوه شركت نداشته اند هم مخاطب اين كلام هستند. حتي ديگراني كه هنوز مسلمان نيستند و يا اصلاً متولد نشده اند. چرا كه هر كس در هر زماني كه زندگي مي‌كند هم بايد حجت و وليّ زمان خود را بشناسد و هم به ولايت اولياي قبل اعتقاد و التزام داشته باشد.

حضرت راه كاري را تعيين فرموده و به اين ترتيب كلامشان را تا ابد به همه مخاطبانشان رسانده اند والبته اين راه كار را هم تكليف كرده اند: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ [7] حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛[8] اي مردم! همانا من، امامت و وراثت را تا روز قيامت در فرزندانم به جا گذاشتم و قطعاً آن چيزي را كه مأمور به ابلاغش بودم، رساندم تا حجت و سندي باشد بر هر حاضر و غائبي و بر هر كسي كه شاهد است يا نيست، متولد شده است يا نه؛ پس حاضران به غائبان برسانند و پدران به فرزندان تا روز قيامت. غدير سند حقانيت عقيده شيعه و مدال افتخار او براي عمل به سفارش نبي گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در پذيرش ولايت همه ائمه معصومين (عليهم السلام) است. بماند كه عده‌اي حتي ولايت مصداق بارز اين گروه، يعني حضرت علي (عليه السلام) - كه در آن روز رسماً معرفي شدند و با دست نشان داده شدندـ را هم نپذيرفتند تا چه رسد به ائمه بعدي (عليهم السلام)!.

نتیجه:

پس من و تو كه به تشيع مفتخريم بايد بدانيم كه يكي از وظائفمان، رساندن پيام غدير به ديگران و نسل‌هاي بعد است. منتظر امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) حقانيت مولاي غريبش را از   غدير تا به امروز فرياد مي‌كشد و سينه به سينه، نسل به نسل مي‌گويد و مي‌نويسد و مي‌سرايد و مي‌خواند. به اولادش مي گويد كه داستان غدير چه بود و در آن، چه مطالبي گذشت. هم وصايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مي‌گويد و هم ولايت ديگر ائمه (عليهم السلام) را در زمان‌هاي بعد. به اولادش سفارش مي‌كند كه: عزيز جانم! تو هم به فرزندانت بگو و سفارش كن كه آن‌ها هم بگويند. منتظر، خود را در امروز مخاطب آن روز رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌بيند و امام زمانش و پدران بزرگوارشان (عليهم السلام) را از همان روز مي‌شناسد و مي‌شناساند.

من و تو صداي رسول را شنيديم و مي‌دانيم كه دين ايشان، خاتم اديان بود و دامنه ولايتشان تا قيامت. مي‌دانيم كه همه انسان‌هاي معاصر ما در دوره رسالت ايشان هستند و مي‌دانيم كه حضرت فرمودند: به گوش ديگران هم برسانيد كه اوصياي من چه كساني هستند. چه مسئوليت بزرگي و البته چه افتخاري بالاتر از اين كه در اين امر خطير، پيام رسان نداي حق ايشان براي ديگران باشيم!

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره مائده/3.

[2]. احتجاج، ج1، ص59.

[3]. همان، ص61.

[4]. همان، ص 62.

[5]. همان.

[6]. همان، ص63.

[7].  سوره مائده/67.

[8]. احتجاج، ج1، ص 62.

پدیدآونده: مهدي راستي فر