logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
حديث خلفايي اثني‌عشر


مقدمه:

حدیث دوازده خلیفه حدیثی از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است که خلفای بعد از خود را در دوازده خلیفه منحصر کرده‌اند که همگی از قبیله قریش هستند. این حدیث با الفاظ مختلفی از جابر بن سمره از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در کتب معتبر اهل سنت مثل صحیح بخاری و مسلم و منابع دیگر آنان آمده و به حدیث دوازده خلیفه مشهور شده و از نظر حدیث‌شناسان اهل سنت حدیثی صحیح است. از نظر شیعه این حدیث دلیلی بر امامت امامان دوازده‌گانه است. در بین عالمان اهل سنت نظر واحدی درباره مصداق این دوازده نفر وجود ندارد.

خلیفه دوازدهم کیست؟

از آن جا كه عقيده به اثني عشر مسلم بوده است،[1] عده‌اي از دانشمندان غير شيعي به دنبال مصداق و تطبيق اين حديث با خلفاي بني اميه و بني عباس رفته‌اند، ولي توفيقي نيافته اند. بي ترديد، بهترين و تنهاترين محمل و مصداق، ائمه اثني عشر مورد پذيرش شيعه است؛ چنان كه برخي از دانشمندان غير شيعي هم بر حقانيت اين تطبيق اعتراف دارند.

حال كه آمدن دوازده خليفه، مسلم است و يازده خليفه آن آمده‌اند و در حالي که سعادت و نجات بشري از اهداف مهم آنان بوده‌است، خليفه دوازدهم كيست و كجاست؟ پاسخ اين است كه او هنوز نيامده‌است و همان مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.

شماري از دانشمندان اهل سنت به صراحت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را يكي از خلفاي دوازده گانه مورد نظر رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) بر شمرده‌اند، مانند: ابي داوود سجستاني[2]، جلال الدين سيوطي[3]، ابن كثير[4]، شيخ سليمان قندوزي و غيره. [5]

متن حديث اثني عشر خليفه در منابع معتبر

رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) به امام علي(عليه السلام) فرمود:« الائمه بعدي اثناي عشر، اولهم انت يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الارض و مغاربها». [6]

تعبير به مشارق و مغارب زمين، يعني دستاوردها و ثمرات بعثت، جهاني است و موعود و منجي در صدد جهاني سازي نجات، رهايي و سعادتي است كه رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) آورد.

جابر بن سمره، صحابي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت نقل مي‌كند كه فرمود: «لايزال الدين قائماً حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثني عشر خليفة كلّهم من قريش[7] يكون لهذه الامه اثنا عشر خليفه كلهم من قريش». [8]

بخاري، همان مضمون را نقل مي‌كند و اضافه مي‌كند كه سمره، ناقل حديث، مي‌گويد: آخر حديث را نشنيدم و پدرم گفت كه پيامبر فرمود: همگي از قريشند. [9]

ـ «يكون بعدي اثني عشر خليفة كلهم من قريش».[10]

تطبيق حديث قطعي اثني عشر خليفه بر امامان اهل بيت(عليهم السلام)

پيشتر بيان شد كه شماري از دانشمندان اهل سنت پذيرفته اند كه مقصود از اين حديث همان امامان دوازده گانه اهل بيت(عليهم السلام) هستند. دليل اين امر نيز واضح است. چون ويژگي‌هاي اين حديث تنها با عقيده اماميه سازگاري دارد:

ـ تعداد 12 نفر؛ (اثني عشر خليفه)

ـ همه از قريش؛ (كلهم من قريش)

ـ خليفة همه امت اسلامي؛ (يكون لهذه الامة او يكون عليهم )

ـ همواره يكي از آن‌ها در جهان باشد؛ (لايزال الدين القائم حتي تقوم الساعة)

بر اساس احاديث ديگر در منابع اهل سنت، خود رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نيز حضرت مهدي(عليه السلام) را يكي از همان خلفاي دوازده گانه معرفي كرده‌اند:

جويني و قندوزي حنفي حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل مي‌كند كه به روشني مصداق خلفاي اثني عشر را معرفي مي‌كند:«ان خلفائي و اوصيايي و حجج الله علي الخلق بعدي اثني عشر؛ اولّهم اخي و آخرهم ولدي، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علي بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدي الذي يملا الارض قسطاً و عدلاً...». [11]

اين دو دانشمند اهل سنت، حدود شش حديث ديگر با اسناد گوناگون نقل كرده‌اند كه به خوبي مصداق اثني عشر خليفه را علي(عليه السلام) و يازده فرزند حضرت زهرا(عليها السلام) معرفي مي‌كند.[12]

خوارزمي حنفي از سلمان فارسي نقل مي‌کند که رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:«دخلت علي النبّي و اذا الحسين علي فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم». [13]

چند تن از دانشمندان اهل سنت حديثي را نقل مي‌كنند كه به خوبي خط سير خلافت را در علي(عليه السلام) و اولاد او ترسيم مي‌كند: قال علي(عليه السلام):«قلت يا رسول الله امنّا آل محمد، المهدي؟ او من غيرنا؟ فقال(صلي الله عليه وآله وسلم) لا، بل منّا يختم الله به الدين كما فتح بنا». [14]

شمس الدين ابن طولون حنفي (955 ق) از دانشمندان بلند منزلت نزد جامعه دمشق، كتابي مستقل به نام الائمه الاثني عشر نگاشته است كه درباره هر كدام از دوازده امام، از منابع اهل سنت مطلب آورده است.[15] او حضرت مهدي(عليه السلام) را چنين معرفي مي‌كند: "وثاني عشرهم ابنه محمد بن الحسن و هو ابوالقاسم محمد بن الحسن بن علي الهادي بن محمد الجواد بن علي الرضا بن موسي الكاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابي طالب رضي الله عنهم". [16]

اشعار احمد جامي ژنده پيل (م536) عطار نيشابوري حنفي (م618) محي الدين ابن عربي (م638) مولانا جلال الدين بلخي (672)؛ فضل بن روزبهان شافعي (927 ) و مولانا خالد نقشبندي شهرزوري (م1197 ) بسيار خواندني هستند. اين شاعران كه هر يک از دانشمندان نامدار عصر خويش بوده اند، اسامي دوازده امام را با القاب و توصيفات به نظم درآورده اند كه همه از حديث معروف اثني عشر خليفه الهام گرفته اند.[17]

اين امر جاي ترديد نمي گذارد كه اشخاصي چون معاويه، يزيد، وليد، متوكل و امثال آن‌ها ـ كه هيچ يک از دانشمندان اسلامي در فسق، ظلم و فساد آنان شكي ندارند ـ مصداق آن نيستند؛ خصوصاً در برخي روايات آمده‌است كه دوازده نفر بودن امامان(عليهم السلام) در اسلام مانند دوازده نقيب براي حضرت موسي(عليه السلام) است. آيا نقباي موسي(عليه السلام) مانند يزيديان بودند؟!

با وجود چنين وضوح عقلي، اشخاصي مانند سيوطي تلاش كرده‌اند دوازده امام و خليفه را بر خلفاي بني عباس و بني اميه تطبيق كنند. البته محمود ابوريه بر اين توجيه سرد و بي منطق سيوطي، حاشيه خوبي زده است: خدا بيامرزد كسي را كه بگويد سيوطي (با اين توجيه اش) مانند كسي است كه شبانه براي گردآوري هيزم رفته (كه هر خس و خاري را با زخمي ساختن خود جمع مي‌كند). [18]

نگاه کلی به مطلب:

در نگاه كلي، مي‌توان گفت از آن جا كه احاديث اثني عشر خليفه قطعي و غير قابل انكار است، دانشمندان شيعه، بالاتفاق با استناد به قرآن و ديگر روايات، مصداق اين حديث را همان امامان دوازده گانه كه خود رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به نام و مشخصات معرفي كرده‌است، مي‌دانند و اين تطبيق بدون هيچ مشكل است و حتي مشكلات احتمالي را نيز حل كرده‌است.

اما دانشمندان ديني اهل سنت سه گروه شده‌اند: گروهي منطق و استدلال شيعه را پذيرفته و مصداق اثني عشر خليفه را همان امامان دوازده گانه مي‌دانند؛ اما گروهي ديگر، بي اعتنا به مفاسد و ستم هاي بني اميه، از شخص ابوبكر تا دوازده نفر نخست را كانديداي اين حديث مي‌دانند. اين گروه مقام جانشيني و خلافت رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) را تا سرحد اشخاص فاسدي مانند يزيد و مروان پايين آورده اند؛ حتي به عقيده اهل سنت نيز توهين كرده‌اند و ابوبكر و عمر را با مروان (كه طريد رسول خدا و منفور مسلمانان بود) و با يزيد (كه شرب خمر، كار هميشگي او بود) همنشين و هم رتبه قرار داده اند.[19]

اما گروه سوم كه زشتي نظريه اخير را در يافته اند، راه حل گزينشي را انتخاب و پس از خلفاي راشدين، ميان خلفاي بني اميه و بني عباس، آن‌هايي كه به نظرشان عمل كرد بهتري داشته اند را مصداق خلفاي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) معرفي كرده‌اند.[20] جاي بسيار شگفت است كه هر دو نظريه اخير، امام حسن مجتبي(عليه السلام) كه منتخب مسلمانان و نواده رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بوده‌است را در ليست خود جا نداده‌اند!

مصداق خلفاي اثني عشر، نمي‌توانند حاكمان بني اميه باشند. چون اولاً تعداد آنان 9 نفر بوده‌است، ثانياً اسامي آن‌ها با نام هايي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بيان كرده‌است؛ هم خواني ندارد و ثالثاً هيچ كدام لياقت جانشيني رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) را ندارند. چون مهم ترين حاكم بني اميه، معاويه است كه بر امام و خليفه مفروض الطاعه كه با انتخاب شوراي حل و عقد و راي عموم مردم انتخاب شده بود، خروج كرد و خروج بر چنين امام و خليفه اي به نظر تمام مذاهب اهل سنت، حرام است. جانشينان بعدي او نيز همه از راه موروثي ـ بر خلاف هنجار مسلمانان ـ قدرت را غصب كردند.

حاكمان بني عباس نيز شايستگي مصداق خلفاي اثني عشر را ندارند. چون اولاً تعداد آنان 37 نفر بود؛ ثانياً اسامي آنان همخواني با اسامي اي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) براي خلفاي اثني عشر ذكر كرده بود، ندارند و ثالثاً رهبر آنان و ديگر حاكمان بني عباس با قهر و حيله قدرت را غصب كرده اند.

خلفاي راشدين به اضافه امام حسن(عليه السلام) و عبدالله بن زبير نيز مصداق اين روايت نيستند. چون تعداد آنان 6 نفر است.

سگ بازي و شراب خواري یزید بن معاویه [21]، تيرباران و پاره كردن قرآن كريم توسط وليد بن يزيدبن عبدالملك[22] و قصد او براي شراب خواري در بام كعبه و كشته شدن او به دست مسلمانان[23] و جنايات خلفاي بني عباس در شهيد كردن فرزندان زهرا(عليها السلام) انديشه خلافت و جانشيني آنان را براي رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) نفي مي‌كند.

نتیجه:

به طوركلي، مي‌توان گفت از آن جا كه احاديث اثني عشر خليفه، قطعي و غير قابل انكار است، دانشمندان شيعه، بالاتفاق با استناد به قرآن و ديگر روايات، مصداق اين حديث را همان امامان دوازده گانه كه خود رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به نام و مشخصات معرفي كرده‌است، مي‌دانند و اين تطبيق بدون هيچ مشكل است و حتي مشكلات احتمالي را نيز حل كرده‌است. اما در میان دانشمندان ديني اهل سنت نظر واحدی درباره مصداق این دوازده نفر وجود ندارد. گروهي منطق و استدلال شيعه را پذيرفته‌اند، و گروهي ديگر، بي اعتنا به مفاسد و ستم‌هاي بني اميه، از شخص ابوبكر تا دوازده نفر نخست را كانديداي اين حديث مي‌دانند. اما گروه سوم كه زشتي نظريه اخير را در يافته‌اند، به راه حل گزينشي رو آورده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. جهت اطلاع از مشروح اسناد و طرق اين حديث از منابع اهل سنت ر.ك: قرشي، اتفاق در مهدي موعود، صص15-13.

[2]. سنن ابي داوود، كتاب المهدي.

[3]. تاريخ الخلفاء، 20.

[4]. تفسير ابن كثير، 2/32، ذيل مائده 12؛ و بعثنا منهم اثني عشر نقيباً.

[5]. بنگريد ينابيع الموده، 3/1058، باب 77.

[6]. شيخ صدوق، كمال الدين، 1/282؛ و، امالي؛ حديث 9 ،ص 111.

[7]. قرشي، اتفاق در مهدي موعود، صص15 ـ 13.

[8]. صحيح مسلم، كتاب اماره باب 1، الناس تبع القريش؛ مسند احمد؛ 5/99.

[9]. صحيح بخاري، كتاب الاحكام.

[10]. مسند، احمد بن حنبل، 5/92.

[11]. جويني، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562؛ قندوزي حنفي، ينابيع المودّه باب 94، ص 487.

[12]. همان، فرائد السمطين، 2/313، حديث 564 و ينابيع المودّه، باب 56، (موده عاشره)، ص 258 و باب 78 ص 447 و باب 49 ص 493.

[13]. خوارزمي، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146؛ حسيني ترمذي، مناقب مرتضوي، باب دوم، ص 139.

[14]. ابن حجر، صواعق، باب خصوصياتهم. 325؛ مناوي، كنوزالحقايق، حاشيه جامع الصغير، ج 2/128؛ باب الميم.

[15]. اين كتاب اخيراً با تصحيح و تحقيق دكتر صلاح الدين المنجد در انتشارات دارصادر و داربيروت سال 1958 م. چاپ شده است؛ خوشنويس، ميلاد حضرت مهدي موعود، 275.